English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (8147 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
metal cone tube U لامپ مخروطی فلزی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
dimpling U پخدار کردن مخروطی ورقات نازک فلزی
all metal type tube U لامپ فلزی
metal type tube U لامپ فلزی
metal lamp U لامپ فلزی
normal slump U درازمایش افت مخروطی بتن حالتی است که بتن پس ازنشست شکل مخروطی ناقص خود را حفظ کند
polyconic grid U سیستم شبکه بندی مخروطی سیستم مختصات مخروطی
ball bearings U چرخ فلزی که روی ساچمههای فلزی کوچکی باسانی میلغزد
ball bearing U چرخ فلزی که روی ساچمههای فلزی کوچکی باسانی میلغزد
transitory shelter U پناهگاه یا سنگر پیش ساخته فلزی سرپناه فلزی
incandescent lamp U لامپ برقی دارای نور سیمابی لامپ نئون
birdcage U چهارچوب فلزی کانتینرها چهارچوب فلزی اطاق کنترل هواپیما
birdcages U چهارچوب فلزی کانتینرها چهارچوب فلزی اطاق کنترل هواپیما
image dissector tube U لامپ تجزیه کننده تصویر لامپ دیسکتور تصویر
BNC connector U متصل کننده فلزی استوانهای شکل با هسته مسی که در انتهای کابل Coaxial قرار دارد و برای اتصال کابل ها به هم اسفاده میشود و با فشار دادن و چرخاندن استوانه فلزی دور دو سوزن قفل کنند و و صل میشود
plate U : روکش فلزی کردن ابکاری فلزی کردن
plates U : روکش فلزی کردن ابکاری فلزی کردن
tube tester U دستگاه ازمایش لامپ ازمایش کننده لامپ
cone shape U مخروطی
spiry U مخروطی
conic U مخروطی
fusiform U مخروطی
cone U مخروطی
conical U مخروطی
cones U مخروطی
paraboloid U قطع مخروطی
conic section U مقطع مخروطی
cone shaped U مخروطی شکل
conic sections U مقاطع مخروطی
conical antenna U انتن مخروطی
conical scanning U تقطیع مخروطی
taper off U مخروطی شدن
spires U منار مخروطی
nun buoy U بویه مخروطی
tail cone U دنباله مخروطی
spire U منار مخروطی
chamfered end U راس مخروطی
chamfered end U نوک مخروطی
reduction crusher U سنگشکن مخروطی
cone antenna U انتن مخروطی
cone pulley U صفحه مخروطی
conical spring U فنر مخروطی
conicalness U شکل مخروطی
cramwheel U دنده مخروطی
double cone insulator U مقره دو مخروطی
exhaust cone U مخروطی اگزوز
cone U ساختمان مخروطی
gothic arch U طاق مخروطی
lip angle U زاویه مخروطی
fusion cone U مخروطی اتصال
hollow cone charge U خرج مخروطی
hyperbola U طرح مخروطی
conoidal U شبه مخروطی
conoid U شبه مخروطی
conical U مخروطی شکل
conoidal U مخروطی شکل
conoid U مخروطی شکل
epi U [مناره مخروطی کلیسا]
bevel gear U چرخ دنده مخروطی
spire U تاجک مخروطی کلیسا
erlenmeyer flask U تنگ مخروطی ازمایشگاه
spires U تاجک مخروطی کلیسا
cone type face milling cutter U فرز نوع مخروطی
helm U [تاج مخروطی کلیسا]
bevel gear drive U جعبه دنده مخروطی
automatic lathe for taper turning U ماشین تراش مخروطی
strobilus U گل اذین مخروطی شکل
timken bearing U یاطاقان غلطکی مخروطی
bevel gear U چرخ دندانه مخروطی
bevel gearing U گیربکس دنده مخروطی
conical U کله قندی مخروطی
conifers U که میوه مخروطی دارند
cone crusher U سنگ شکن مخروطی
conifer U که میوه مخروطی دارند
sharpshooter U زنجره دارای سر مخروطی
conical head lubricating nipple U گریس خور مخروطی
drill socket [مخروطی سه نظام مته]
conical scanning U انتشار مخروطی امواج
countersink U خزینه مخروطی کردن
countersink U خزینه دار کردن مخروطی
tepees U خیمه مخروطی سرخ پوستان
tepee U خیمه مخروطی سرخ پوستان
bevel gear planer U دستگاه رنده چرخ دندانه مخروطی
double cone U [ابزار بند رومی مخروطی شکل]
bevel gear grinder U دستگاه سنگ چرخ دندانه مخروطی
helical tooth bevel gear U چرخ دنده مخروطی با دندانه حلزونی
bevel gear generator U ماشین رنده چرخ دنده مخروطی
stylographic pen U سرمدادی خودنویسی که نوک مخروطی دارد
haycock U کومه مخروطی که ازعلف خشک درست میشود
rods and cones [in the retina] U یاخته های استوانه ای و مخروطی [در شبکیه چشم]
bevel gear hob U دستگاه فرز غلطکی چرخ دندانه مخروطی
conoid U [فرمی مخروطی شکل در طاق های گوتیک]
nose cone U دماغه مخروطی شکل نوک موشک و راکت
gutta U تزئینات مخروطی شکل سردیوار ساختمانهای قدیم
wickiup U کلبه حصیری مخروطی شکل سرخ پوستان
cones U هرچیزمخروطی یاکله قندی مخروطی شکل کردن قیف
cone U هرچیزمخروطی یاکله قندی مخروطی شکل کردن قیف
drop U [تزئینات مخروطی شکل سر دیوار ساختمان های قدیمی]
bezel U حلقه لغزنده مخروطی شکل شیشه ساعت را در جای خودنگه میدارد
metallic U فلزی
metalloid U فلزی
monometallism U یک فلزی
cladding U اب فلزی
bimetallic U دو فلزی
metal rule U خط کش فلزی
phyrgian cap U یکجور کلاه مخروطی که اکنون انرا با کلاه ازادی یکی میدانند
policonic projection U سیستم تصویر چند مخروطی سیستم تهیه نقشه چندمخروطی
cone of silence U مخروط سکوت رادیویی فضای مخروطی خلاء رادیویی بالای برج مراقبت
protective plating U حفاظ فلزی
metal lath U شبکه فلزی
thimble U چشمی فلزی
hollow ware U ادوات فلزی
metal ornament پولک فلزی
nonmetallic U غیر فلزی
metallic paints U رنگهای فلزی
hard ware U فروف فلزی
metal coat U روکش فلزی
ladder scaffold U داربست فلزی
metal industries U صنایع فلزی
gratling U نرده فلزی
metallic currency U پول فلزی
thimbles U چشمی فلزی
flitter U پولک فلزی
marlinspike U پاروی فلزی
metallic filament U افروزه فلزی
lapping head U سمبه فلزی
pannikin U فنجان فلزی
minted money U پول فلزی
metallizo U فلزی کردن
metallic conduction U رسانش فلزی
metallic soap U صابون فلزی
metallic electrode U الکترود فلزی
brummagem U مسکوک فلزی
metallic luster U جلای فلزی
metallic packing U لایی فلزی
metallic packing U پوشش فلزی
bimetallic wire U سیم دو فلزی
metallic circuit U مدار فلزی
metallic bond U پیوند فلزی
metallic arc U قوس فلزی
carcase U اسکلت فلزی
metal spraying تزریق فلزی
aneroid U جوسنج فلزی
aneroid barometer U جوسنج فلزی
metal ware آلات فلزی
metal ware ضرف فلزی
elephant shelter U پناهگاه فلزی
non metallic U غیر فلزی
armature U میله فلزی
bimetalism U سیستم دو فلزی
clasps U گره فلزی
strategic concentration by rail U نشرمسکوکات فلزی
galvanised U اب فلزی دادن
try square U گونیای فلزی
ribbons U نوار فلزی
ribbon U نوار فلزی
galvanising U اب فلزی دادن
galvanize U اب فلزی دادن
wire mesh U شبکه فلزی
galvanizes U اب فلزی دادن
metal rod میله فلزی
cleat U تسمه فلزی
truss bridge U پل اسکلت فلزی
sheets U ورق فلزی
metal جسم فلزی
metal U فلزی کردن
clasped U گره فلزی
clasp U گره فلزی
thimble eye U چشمی فلزی
metals U فلزی کردن
tip staff U عصای سر فلزی
clasping U گره فلزی
straps U تسمه فلزی
titanium U عنصر فلزی
strap U تسمه فلزی
buckles U تسمه فلزی
buckled U تسمه فلزی
buckle U تسمه فلزی
metals U جسم فلزی
shim U لایی فلزی
cladding U روکش فلزی
scaffold U داربست فلزی
sheet U ورق فلزی
scaffolds U داربست فلزی
locker U کابینت فلزی
lockers U کابینت فلزی
sheet piling U سپر فلزی
cabled U طناب فلزی
cable U طناب فلزی
stave U نوار فلزی
galvanises U اب فلزی دادن
limiter U لامپ اف ام
tubes U لامپ
tube U لامپ
diode U لامپ
valves U لامپ
lamp لامپ
lamp bulb U لامپ
electric lamp U لامپ
valve U لامپ
lamps U لامپ
Recent search history Forum search
1lamp sokhteh ast لامپ سوخته است
1ترجمه لغت شینه در رشته برق به انگلیسی
0coopling
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com